دختر بندر
یه لحظه ام نمیتونم باور کنم نباشی من حاضرم بمیرم و فقط تو زنده باشیدختر بندر
یه لحظه ام نمیتونم باور کنم نباشی من حاضرم بمیرم و فقط تو زنده باشیروز هشتم
امروز هیچی به ذهنم نمیرسه
راستش یکمی خسته تر از روزای قبلم
و کمی دلخور تر از بعضیا
همیشه وقتی میومدم نت فک میکردم چی بنویسم
اما امروز نشستم و فقط وب گردی کردم
راستش یه شادی ها و یه غصه هایی دیدم که باورم نمیشد
بعضیا با چیزایی شاد میشن که من به چشمم نمیاد
یا اینکه بعضیا با چیزایی ناراحت میشن که اگه برا ما پیش بیاد کلامونو میندازیم هوا
آخ خدا چرا اینهمه باید بین مردم فرق وجود داشته باشه
چرا باید یکی شاد باشه یکی ناراحت و دور از خانوادش حتی
ببخشید دوست جونام
انگار داره فیلم هندی میشه
اینجور وقتا یکی بود بهم میگفت سکوت کن تا الکی به کسی گیر ندی
پس
گریه نمیکنم و حرفشو نمیزنم تا روزی که خدا حق همه رو بزاره کف دستشون.
سلام
شاد باشی
خوب این قانون طبیعت که هر کسی دنیای خودشو داره
به یه بچه نگاه کنیم با چه چیزایی شاد میشه...یه ماشین اسباب بازی...یه شیرنی....
ولی وقتی بزرگ بشه دیگه هیچ وقت این چیزا خوشحالش نمیکنه.
چون دیگه آرزوهای بزرگتری داره.
هر آدمی هم دنیای خودشو داره...
خودمم چند وقت پیش به همین فکر میکردم...که چرا با چیزی که من رو خوشحال میکنه ولی دوستم رو خوشحال نمیکنه حتی هیچ احساسی نداره. خیلی جالب بود.